مسافران پارسی

زن درشاهنامه فردوسی مظهردانایی وهوشمندی است.

مسافران پارسی

زن درشاهنامه فردوسی مظهردانایی وهوشمندی است.

بازمقابلم تویی..



هر چه گناه می کنم

عمر تباه می کنم

مشق سیاه می کنم


باز مقابلم تویی


جام شراب می زنم

سینه به آب می زنم

تن به سراب می زنم


باز مقابلم تویی


عاشق ماه می شوم

غرق گناه می شوم

سائل راه می شوم


باز مقابلم تویی


سنگ صبور می شوم

از تو به دور می شوم

جاهل و کور می شوم


باز مقابلم تویی 


خضر کبیر می شوم

بر تو اسیر می شوم

مِی زده، سیر می شوم


باز مقابلم تویی


نذر و نیاز می شوم

مرد نماز می شوم

اوج و فراز می شوم 


باز مقابلم تویی


باز مقابلت منم...

باز مقابلم تویی...



نظرات 1 + ارسال نظر
سارا دوشنبه 9 فروردین 1395 ساعت 14:30 http://khateresara.persianblog.ir/

اینهمه مرد میشوم، مخزن درد میشوم
ساکت و سرد میشوم، "باز مقابلم تویی"

از همه دور میشوم، نقطه ی کور میشوم
زنده به گور میشوم،"باز مقابلم تویی"

قربون مردیت بشم من
نگودرد میمیرم
ایشاالله هزااارساله شی سایت بالاسرم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.