هر چه گناه می کنم
عمر تباه می کنم
مشق سیاه می کنم
باز مقابلم تویی
جام شراب می زنم
سینه به آب می زنم
تن به سراب می زنم
باز مقابلم تویی
عاشق ماه می شوم
غرق گناه می شوم
سائل راه می شوم
باز مقابلم تویی
سنگ صبور می شوم
از تو به دور می شوم
جاهل و کور می شوم
باز مقابلم تویی
خضر کبیر می شوم
بر تو اسیر می شوم
مِی زده، سیر می شوم
باز مقابلم تویی
نذر و نیاز می شوم
مرد نماز می شوم
اوج و فراز می شوم
باز مقابلم تویی
باز مقابلت منم...
باز مقابلم تویی...